

«به هوای دزدیدن اسبها» اثر پر پترسون
مرد مسن ۶۰-۷۰ سالهای در یه خونهی کوچیک در جنگلی اطراف نروژ ساکن میشه. در هوای سرد و برفی زمستان، با مرد همسایهاش که تقریبا همسن خودشه ملاقات میکنه و این شروع یاداوری اتفاقات و خاطرات دوران کودکیشه..
این کتاب از اونایی نیست که ازش انتظار داستان و ماجرای خیلی پیچیدهای داشت. این کتاب ازوناییه که میشه از خوندن کلمه به کلمهش لذت برد. به شدت زیبا و لطیف و دوستداشتنیه. بارها در حین خوندن کتاب آرزو میکنی کاش منم توی اون نقطه زندگی میکردم. این کتاب مناسب یه شب زمستونی سرده!
- جمعه ۲۲ شهریور ۱۳۹۸
- ۷


«زنان در روزگارشان: تاریخ فمینیسم در غرب» اثر مارلین لگیت.
این کتاب به بررسی تاریخ فمینیسم در غرب میپردازه. از پیش از میلاد مسیح تا پایان قرن بیستم (دوران آغاز مسیحیت، قرون وسطی، رنسانس، جنگ جهانی اول و دوم). از زمانی که زنان نماد شیطان محسوب میشدن و زنان برای بهبود وضعیتشون به کلیسا، راهبگی و مجرد موندن روی میآوردن تا زمانی که تونستن استقلال، حق مالکیت در ازدواج، حق رای، حق کار کردن بیرون از خونه و حق سقط جنین رو به دست بیارن. از اتحادشون با گروههای مختلفی مثل چپها و سوسیالیستها و جنبشهای ضد تبعیض نژادی هم صحبت شده. جنبشهایی که درنهایت اهداف و آرمانهای خودشون رو به بهبود وضعیت زنان ترجیح میدادن. بیش از هرچیز از تلاشهایی صحبت شده که در اکثر مواقع با شکست مواجه میشدن ولی هرگز باعث توقف جنبش نشدن و فمینیستها هربار مجددا فعالیتشون رو شروع کردن.
یکی از نکات قابل توجهش این بود که فمینیسم همواره از آدمها و گروههای متفاوتی تشکیل شده که هرکدوم اهداف متفاوتی رو دنبال میکردن ولی همگی اسم فمینیست رو به یدک میکشیدن. بعضیها رادیکالتر و بعضیها به دنبال حقوق اجتماعی بیشتر. و این یکی از عللی بوده که اتحاد این گروهها سختتر و احتمال شکست اهدافشون بیشتر بوده.
و در این میان همواره زنانی بودن که فمینیستها رو تندرو میدونستن و به نتایج کمتری قانع بودن. اگر همه چیز مطابق نظر چنین افرادی پیش میرفت زنان هنوز باید توی خونه میموندن و از حضور در جامعه، تحصیل، کار و زندگی مستقل منع میشدن :)
- پنجشنبه ۱۴ شهریور ۱۳۹۸
- ۱


«گزارش محرمانه» اثر تام راب اسمیت. دومین جلد از سهگانه کودک ۴۴.
در ادامهی جلد اول، این بار وضعیت شوروی در دوران پس از استالین و زمانی که نیکیتا خروشچف از دورهی استالین و عملکرد او و کاگب در اون دوران انتقاد میکنه، به تصویر کشیده میشه. زمانی که کشور دچار شورش میشه و از افسران کاگب انتقامگیری میشه. و لئو که بعد از وقایع جلد اول تلاش میکنه تا از کاگب و گذشته خودش فاصله بگیره، درگیر این موضوعات و انتقامگیریها میشه.
جلد دوم کتاب هم فوقالعاده جذاب و پرکشش بود و تصویر فوقالعادهای از اون دوران رو توی ذهن شکل میده. البته جلد اول این کتاب بهقدری خوب بود که همچنان جلد اولش با اختلاف زیاد خیلی خیلی بهتر و قویتره!
- جمعه ۸ شهریور ۱۳۹۸
- ۶


«رهبر عزیز» اثر جنگ جین سونگ.
قبلا زیاد درمورد کره شمالی خونده بودم ولی اکثر اون کتابا روایت اردوگاههای کار کره شمالی و وضعیت زندگی مردم بودن. اما این کتاب، همه چیز رو از زاویه متفاوتی روایت میکنه. راوی کتاب، کارمند سازمان جبهه متحد بوده و شخصا با کیم جونگ ایل ملاقات داشته و به همین علت هم شرایط زندگی کاملا ویژهای داشته. نویسنده، از ایدئولوژی کره شمالی، جنگ روانیش علیه سایر کشورها و چگونگی مدیریت روانی کشور صحبت میکنه. اینکه چطور کیم جونگ ایل قدرت رو از پدرش گرفته و چطور تصویر مقدسی از خودش رو در ذهن مردم نهادینه کرده. کمی هم وضعیت زندگی مردم در کره شمالی رو به تصویر کشیده. نویسنده به اسناد محرمانهای دسترسی داشته و به علت به اشتراک گذاشتن این اسناد با یکی از دوستانش متهم میشه و پیش از دستگیری به چین و از اونجا به کره جنوبی فرار میکنه.
کتاب فوقالعادهای بود و شاید بشه گفت از بین کتابای مرتبط با کره شمالی بهترینشونه.
- يكشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۸
- ۲


«فارنهایت ۴۵۱» اثر ری بردبری.
خیلی اتفاقی این کتابو شروع کردم و انقدر ترجمهش بد بود که همون صفحات اول میخواستم رهاش کنم ولی شگفتزدهام کرد! فوقالعاده بود جدا.
نسل آیندهی بشریت رو به تصویر میکشه. در گذر زمان، به مرور رغبت آدما به خوندن کتابای حجیم کم میشه. کتابا به مرور تبدیل به خلاصه کتاب، یه ستون توی روزنامه و حتی چند خط توی یه فرهنگنامه میشن تا جایی که داشتنشون جرم محسوب میشه. هدف صرفا خوشحال بودنه و هدف و قلهای برای تلاش کردن وجود نداره. اتاقا شیشهای و رنگی میشن و اساس زندگی میشه سرعت و سرگرمی. تلویزیونها زندگی رو محاصره میکنن و هرچیزی که انسان رو وادار به تفکر میکنه از بین میره! برای دور کردن آدما از دغدغههای مهم با جزئیات بیاهمیت اشباعشون میکنن و درموردشون مسابقه برگزار میکنن.
دنیایی رو به تصویر میکشه که توش کتابها نایابترینن. نه به این علت که به خودی خود مهمن. کتاب صرفا یه قالبه. اون اطلاعات مهم میتونه از طریق تلویزیون و رادیو و ... در اختیار مردم قرار بگیره که نمیگیره پس کتابا تنها حافظان این اطلاعاتن. و در مقابل آدما با مجلات زرد و تلویزیون و سرگرمی سرگرم میشن و همه چیز به قدری سریعه که حتی فرصت دیدن طبیعت و تفکر در اون رو پیدا نکنن.
اون چه که این کتاب ازش حرف میزنه به قدری قابل لمسه که بنظر میرسه بشریت واقعا داره به این سمت میره. فضای کتاب خیلی هم به کتاب ۱۹۸۴ جورج اورول شبیهه.
در کل یه کتاب فوقالعاده با یه ترجمهی فاجعه که اصلا از نشر میلکان بعید نیست :|
- سه شنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۸
- ۱